از عهد الست تا عهد غدير

نويسنده:خليل منتظرقائم




اشاره:

عيد غدير،بزرگ ترين عيد پيروان اهل بيت(ع) و فرصت مناسبي براي ياد آوري پيمان مقدسي است که همه ما در برابر امامان معصوم(ع) و به ويژه امام عصر(ع) داريم؛ پيمان اطاعت و پيروي بي چون و چرا از آنان و آمادگي براي انجام رسالت بزرگي که در زمينه سازي ظهور بر عهده داريم. در اين مقاله مروري داريم بر پيشينه عهد و پيمان بشر با اولياي الهي از ابتداي آفرينش تا عصر ظهور.

1.نخستين پيمان:

داستان آفرينش انسان و آغاز حيات او بر کره خاک با يک عهد و پيمان شکل مي گيرد. عهد و پيماني که بر پذيرش پروردگاري خداوند متعال و نفي و پرستش شيطان بسته شد و همه انسان ها بر وفاي به آن هم داستان شدند.(1)
پيامبران الهي و جانشينان آن ها، اين عهد و پيمان را در طول تاريخ، بارها به انسان ها يادآوري کردند تا آنان نسبت به عهدي که با خداي خود داشتند، دچار فراموشي نشوند.(2) از سوي ديگر،براي اين که مردم در وفاي به پيماني که بر عهده داشتند، دچار مشکل نشوند و در تشخيص راهي که به اطاعت و بندگي خدا و مخالفت با شيطان مي انجامد ، گرفتار سر در گمي نگردند، به آنان گوشزد شد اطاعت خدا را اطاعت رسول اوست و هر کس بيشتر در طريق اطاعت رسول گام بردارد، در اطاعت خدا از ديگران پيشي گرفته است.(3)

2.استمرار پيمان:

با پايان يافتن عصر رسالت، نه تنها از بار عهد و پيماني که آدم خاکي با خداي خود داشت، کاسته نشد، بلکه بسيار شديدتر از دوران حيات پيامبر اعظم (ص) از او خواسته شد به عهد و پيمان خود وفا کند؛ زيرا او در وفاداري به اين پيمان بازخواست خواهد شد.(4)
اين بار عهد آدمي با خداي خود در صورتي ديگر متجلي شد و اطاعت اميرمومنان و امامان پس از او هم سنگ اطاعت خدا و رسول او گرديد.(5) و براي اين که هيچ کس در شناسايي شخصي که پس از پيامبر اکرم(ص) بايد با او عهد اطاعت بسته مي شد، به اشتباه نيفتد، دراجتماعي عظيم از مسلمانان، نوشيدن عهد آدمي به آگاهي همگان رسيد و اعلام شد هر کس پيمان ولايت نبي خاتم(ص) را پذيرفته است، از اين پس بايد به پيمان ولايت امير مؤمنان علي(ع) گردن نهد.(6)ازهمين رو بود که اين روز را روز «عهد معهود» ناميدند.(7)

3.شکسته شدن پيمان:

انسان ها مأمور شدند پس از رحلت نبي خاتم(ص)، با وصي او تجديد عهد کنند و دست در دست او بگذارند تا به فرموده حضرت زهرا(س)، آن ها را به راحتي و ملايمت به راه هدايت و رستگاري رهنمون شود،(8) چنين نشد و بد عهدي و عهد شکني از همان نخستين روزهاي عروج رسول خدا(ص) آغاز شد. بدين ترتيب، پيماني که جماعت مسلمانان در روز غدير بر طاعت ولي خدا بسته بودند، به راحتي شکست و جز جمع اندکي، همه امت اسلامي از اطراف امام و حجت عصر پرآکنده شدند.(9)
از آن پس، اگر چه در دوره هايي از دوران 250 ساله امامت شيعه، شاهد روي آوردن مردم به ائمه معصومين(ع) و مرجعيت علمي آن ها هستيم، ولي هيچ گاه عهدي که مردم در برابر امامان خود داشتند، به تمامي، پاس داشته نشد و اين سخن امامان معصوم(ع) که فرموده بودند: «مردم تنها به سه چيز تکليف شده اند: شناخت امامان، تسليم شدن به ايشان درآن چه بر آن ها وارد مي شود و رجوع به آن ها در آن چه درآن اختلاف دارند»،(10) هيچ گاه محقق نشد و سرانجام بد عهدي ها و عهدشکني هاي امت اسلام به مقتول و مسموم شدن يازده امام و غيبت آخرين امام انجاميد. بدين ترتيب، جامعه اسلامي از برکات حضور امام معصوم(ع) در ميان خود محروم گشت. اين همان اتفاقي بود که پيش از اين درکلام امام محمد باقر(ع) پيش بيني شده بود: «هنگامي که خداوند تبارک و تعالي، از آفريدگانش خشمگين شود، ما [اهل بيت] را از مجاورت با آن ها دور مي سازد».(11)

ضرورت تجديد پيمان:

آري، غيبت امام از جامعه به دراز کشيدن آن، نتيجه بدعهدي و پيمان شکني مردم نسبت به حجت هاي الهي و جانشينان به حق رسول خدا(ص) است. تا زماني که مردم چنان که بايد و شايد، به پيماني که در برابر امامان معصوم(ع) برعهده دارند، وفا نکنند و با همه وجود، آماده پذيرش اوامر و نواهي آن ها نشوند، ظهور محقق نخواهد شد، چنان که امام عصر(ع) فرمود: «اگر شيطان ما، که خداوند توفيق طاعتشان دهد،در راه ايفاي پيماني که بر دوش دارند، همدل مي شدند، ميمنت ديدار ما از ايشان به تأخيرنمي افتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان مي گشت؛ ديداري بر مبناي شناخت راستين و صداقتي از آن ها نسبت به ما».(12)
با توجه به همين اهميت وفا به عهد و پيمان و تأثير آن در ظهور امام عصر(ع) بوده است که از ما خواسته اند هر بامداد، عهد و پيمان اطاعتي را که نسبت به امام خود بر دوش داريم، به ياد آوريم و آن را تجديد کنيم: «بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگاني ام، عهد، عقد و بيعتي را که نسبت به او (امام مهدي (ع) ) بر گردن دارم، تجديد مي کنم که هرگز از آن بر نگردم و بر آن پايدار بمانم».(13)

پي نوشت ها:

1.ر.ک:سوره يس (36)، آيه 60و61 و سوره اعراف(7)، آيه172.
2.ر.ک:سوره نمل (16)، آيه 36 و سوره انبيا(21)،آيه 25.
3.ر.ک:سوره نساء (4)، آيه 80 و سوره حشر (59)، آيه7.
4.ر.ک:سوره اسراء (17)، آيه 3 و محمدباقر مجلسي،بحارالأنوار، ج24،ص187، ح1.
5.ر.ک:سوره مريم (19)، آيه 87 و بحارالأنوار، ج24، ص323، ح58.
6.فضل بن حسن طبرسي، الإحتجاج، ج 1، صص 146 و 160.
7.ر.ک: بحارالأنوار، ج37، ص 164، ح 40.
8.ر.ک: همان، ج43، ص158؛ و سيد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمه زهرا(س)، ص 151.
9.ر.ک:بحارالأنوار، ج 28، ص 259، ح42.
10.حديث از امام باقر(ع)، الکافي، محمد بن يعقوب کليني، ج 1،ص 390، ح 1.
11.ر.ک: همان، ص343، ح31.
12.بحارالأنوار، ج53، ص177.
13.همان، ج 99، ص111.

منبع:نشريه موعود،شماره 106